آخر فهمیدم چه ربطی بهم داریم ! که پشت این همه فاصله تا این حد به من نزدیکی ... " تو ادامه ی وجود منی " دل من با تو آرام گرفت این نوشته های گاه و بی گاه قلب من است برای تشکر از تو که تمام کج خلقی هایم را تحمل کردی صبورانه همه ی بهانه گیری هایم را هضم کردی و آخر هم با همان زنگ صدای همیشگی ... تسکینم دادی من نمی دانم چه شد یا از کجا پیدا شدی ! فقط خوب کردی ادامه ی وجود من شدی خوب کردی ! . . .
نظرات شما عزیزان:
و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است ...
آپم
وبت خیلی قشنگه
خوشحال میشم به منم سر بزنی
اگه اومدی نظر یادت نره هاااا
زن سراسر ناز است و نیاز
حرفهایش٬گریه ها وخنده هایش...
تنها برای مردش است... ا
و عشق می خواهد و آغوش......
سینه ای مردانه...
شانه ای برای تکیه دادن...
فهمیدن یک زن سخت نیست..
کسی ازنامه های بی تمبر خبرنمی گیرد
چراغهاپژمرده اند تایید می کنم!
این خانه متروکه ست حنجره ام رابه حراج گذاشته ام
اما دنیاکر است.....نمی بیند...!
کمی واژه می خواهم برای گلدان ها
تاشوق کنند آری....!!
این خانه متروک است
دراین حوالی بی تو....
گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد
سلااااام
فهمیدن یک زن سخت نیست
این طاقچه غبار گرفته نفس نمی کشد
نوشته شده در یک شنبه 25 / 5 / 1392 |
ساعت
1 توسط ☁.¸¸.•☂مریم☁